قسمتی از کتاب جایی که خرچنگها آواز میخوانند:
صبحی در ماه آگوست که بسیار گرم بود، هوای مرطوب مرداب ، بلوط ها و کاج ها را با مه مهار کرد. تکه های نخل به طور غیر معمول ساکت بودند. کایا که فقط شش سال داشت، صدار بسته شدن درب توری دار را شنید. روی چهارپایه ایستاد، شستن سنگریزه ها از ظرف را متوقف کرد و آن را روی گونی های فرسوده گذاشت. هیچ صدایی بجز صدای نفس های او شنیده نمی شد. چه کسی کلبه را ترک کرد؟ مامان نبود، او هیچ وقت در را بهم نمی کوفت. اما وقتی کایا به سمت ایوان دوید، مادرش را در یک دامن بلند قهوه ای، با جای رد گاز بر روی قوزک پایش، به طوری که به سمت جاده ی شنی با کفش پاشنه بلند میرفت، دید.
تومان ۷۵,۰۰۰
شما هم میتوانید در مورد این کالا نظر بدهید.
برای ثبت نظر، از طریق دکمه زیر اقدام نمایید. اگر این محصول را قبلا از سنجاق خریده باشید، نظر شما به عنوان مالک محصول ثبت خواهد شد.
افزودن دیدگاه جدیدهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.